آهنگ باران عشق

باصدای

مصطفی مولایی

ترانه : محسن جعفرزادگان

آهنگساز :شاهین طاها

ماه بی همتا

میخوام تو آسمونت پر بگیرم        تو هستی ماه بی همتای قلبم

در آغوشت بگیر این خسته جون و        تو این مهمونیه یکتای قلبم

****

من و درگیر احساس خودت کن       حالا که فصل زیبای وصاله

میخوام از این ضیافت مست باشم      دو تا دستام شبیه یک پیاله

****

نگاهی کن به من تاجون بگیرم       که تنها آبرو میگیرم از تو

بزن خیسم کن از بارون عشقت       دوباره من وضو میگیرم از تو

****

نه اینکه روبروی کعبه حتی      همیشه حسرت دیدار دارم

همیشه تشنه عشق تو هستم       که شوق لحظه افطار دارم

یه روزی من به چشمات پیله کردم

میخواستم مثل یک پروانه باشم

به دور تو بگردم تا دم مرگ

میون آسمون تو رهاشم

ولی افسوس تو این و نخواستی

نخواستی مال هم باشیم همیشه

نخواستی زندگیمون جون بگیره

نفهمیدی که اینجوری نمیشه

نمیشه عشق ودست کم بگیریم

یا توی زندگی مغرور باشیم

با اینکه زیر یک سقفیم اما

فقط مجبور و از هم دور باشیم

تموم زندگی با عشق برپاست

نباشه میشه عادت، میشه تکرار

که آجر روی آجر از گلایه

بدون عشق روزی میشه دیوار

سلام

با توجه به این مطلب که ربات صلیبی پای بنده دچار پارگی شد و

مورد عمل جراحی قرار گرفت این دلنوشته حقیر را بخوانید

بی تو اسیر حس عجیب و غریبی ام

چشمم به سوی ساعت و تقویم جیبی ام

اما به یک اشاره چشم تو می شود

بند دلم شبیه ربات صلیبی ام

این غرور همیشه سرشارت

حسرت لحظه های دیدارت

اینکه شاید کسی شود یارت

یا بگویم خدانگهدارت

عمر من را تمام خواهد کرد

در نگاهت حرارتی پیداست

از لبان تو لعنتی پیداست

بر لبت مهر دعوتی پیداست

در وجودت قیامتی پیداست

در حضورت قیام باید کرد

یک خانه بی بهانه میخواهم

آنجاست که جاودانه میخواهم

از همهمه لبان تو ای مرگ

یک بوسه عاشقانه میخواهم

شعر میگویم ولی چندین برابر،بیشتر

من نمیدانم چرا گاهی ز من رد میشوی

از مسیر عاشقی یکباره مرتد میشوی

گاه لبخند رضایت روی لب داری ولی

گاه می آید که مقداری مردد میشوی

نه ، نگو تقصیرکاری ، گاه گاهی میرسد

بی گناهم من ، تو قدری با دلم بد میشوی

عاشقی یعنی همین ، ناز از تو و از من نیاز

صفرهم باشی دلم میلرزد و صد میشوی

صد که نه صدها هزاران بار مطلوبی ، ولی

تو اسیر قصه  ی تکرار شاید میشوی

این بار با یه ترانه اومدم

فکر نکنی اگه بری،بدون تو دق میکنم

برای برگشتن تو، قلبمو عاشق میکنم

فکر نکنی بدون تو، دنیای من حروم میشه

اگه تو یک روز نباشی،عمر منم تموم میشه

فکر نکنی با رفتنت،من دیگه یادت می کنم

وقتی پیش غریبه ای، آدم حسابت میکنم

فکر نکنی نمیدونم،فکر و خیالت هوسه

من دیگه عاشق نمیشم،همون یه بار برام بسه

فکر نکنی نمیدونم، از همه چی خبردارم

هرجا که روز و شب میری،تورو زیر نظر دارم

فکر نکنی نمیدونم ، داری میری یواش یواش

عاشق دیگری شدی، میشکنی دست و پا براش

فکر نکنی با رفتنت به پیکرم غم میزنی

از جلوی چشام برو، حالمو بر هم میزنی

به نام حضرت منان ،  به نام حضرت دوست

خدا کند که نصیبم شود لیاقت دوست

تمام عمر فقط با نگاه تر ، سر شد

در آرزوی شبی دیدن و زیارت دوست

شبیه یک قدح باده ، مست و لبریز است

رواق منظر چشم من از ارادت دوست

که سینه خیز همه در برابر عشقند

صد آفرین به قد و قامت و قیامت دوست

تلاقی من و این عمر رفته بر بادم

برابر است به یک چشمک و به دعوت دوست

که این تلاقی مژگان یار ما یک عمر

شده شکایت و ما تشنه ی رشادت دوست